ترنمترنم، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره
حسینحسین، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

ترنم دردونه مامانی و بابایی

ترنم گلم در تابستان92

سلام  مامانی خوشگلم بابت این همه تاخیر منو ببخش درگیر کار و مریضی شما بودم آخه گلم هر وقت می خوای  دندون در آری بد جور تب می کنی و بی اشتها میشی کلی هم لاغر میشی و مامان  یه عالمه غصه میخوره الان4 تا مروارید داری دو تا دوندون پایین دوتا هم بالا که تازه یه کوچولوش زده بیرون خیلی دوست دارم.همه نفس منیییییییییییییییییییییییییییییی. نازگلم اینجا اومدیم خمین خونه بابارحیم و بی بی  اینم بابا رحیم. نازگل من اینجام خمین هست خونه بابابزرگ اینا محمدرضا کامیونش رو آورده شما بازی کنید خیلی دوست داشتی. اینجام  یه چشمه در خان آباد یکی از روستاهای خمین است که اومده  بودیم واسه تفریح. الهی مامان فدای موهات و...
8 مرداد 1392

ترنم کوچولو در سال 92

گل قشنگم امسال عید شما 6 ماهه بودی و ما تصمیم گرفتیم بریم مسافرت .گل نازم  به طور کلی تو مسافرت خیلی خانوم بودی وخیلی اذیت نکردی .ما کرمان ،بم، جیرفت،بندر عباس و یزد رفتیم که خیلی خوش گذشت.با بابا حسین،مامانی، دایی محمود ،دایی احسان ،زندایی الناز وبابامهدی و مامان الهام البته بندر عباس با عمو مهدی(علیدادی)دوست بابا مهدی و خاله آیدا و آرین رفتیم که خیلی خوب بود.البته وقتی از مسافرت اومدیم واکسن 6 ماهگی  شما نازگلم رو زدیم که خیلی اذیت شدی ، سرما هم خوردی و حالت تهوع وتب شدید گرفتی و کلی لاغر شدی الهی فدات بشم خیلی اذیت شدی ایشالله همیشه سالم باشی دلبرم.اینم عکسای نفسم تو سال . ترنم خونه بی بی (شب اول عید) ترنم با دایی احسان ...
21 فروردين 1392

تولد ترنمم

این عکس های فرشته کوچولوم هست که 16 مهرماه  سال 1391 ساعت 14:20 دقیقه خدا به من هدیه کرد.خدای مهربونم ازت متشکرم .   مامان جون این عکس هم 1 روزگیت هست تو بیمارستان نجمیه موقع مرخص شدنت. بابا جون هم تو سالن منتظر هست کار فیلمبردار تموم شه بریم پیشش واسه اولین بار بغلت کنه.   ...
2 اسفند 1391